دیگراین خانه مرا تنگ بُود
زندگی بی شهدا ننگ بُود...
حسن ابراهیمیان
(به نام خدای مُحَمّد)
یکشنبه نزدیک های ظهر بود که تلفن رو برداشتم وباهاش تماس گرفتم. تا گفتم از طرف مجموعه هستم و برای مصاحبه مزاحمش میشم. یه یا ابوالفضل از روی تعجب گفت وخندید قرارمون شد جمعه دارالولایه ساعت 4 بعداز ظهر.
بعد ورودش راهنمایش کردم سنگر بادیدن گونی های نم دار سنگر یکم ناراحت شد
دریافت
حجم: 4.5 مگابایت
مدت زمان: 6 دقیقه 7 ثانیه